خیلی دلم میخاد بتونم یه چیزی بنویسم یه چیزی که حالم و توضیح بده
بتونم بهت بگم تو قلبم تو فکرم تو روزگارم بی تو چی هست
این چند روز تا ته نبودنت رفتم روزهایی و دیدم که ازت بی خبرم که بیقرارم و نمی تونم زنگ بزنم
دورنمای آینده ام جز درد و غصه بیشتر نیست نفس من
بدی ماجرا اینجاست که قلم هم ندارم که بتونم برات بنویسم
دلم پره از اینهمه بدبیاری
میدونی نازنین انقدر بهت مشتاق و حریصم که فکر میکنم داری خسته میشی
نه از من از دوست داشتن افسار گسیخته ام
هیچی دلم و آروم نمیکنه هر چقدر بیشتر میبینمت و بیشتر کنارتم بیشتر دلتنگت میشم
میترسم
میترسم
... شرح روزهای با تو...
ما را در سایت شرح روزهای با تو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asheghanehbadariusho بازدید : 174 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 11:55